خلاصه ای از داستان اتاق ورونیکا
داستان اتاق ورونیکا از جایی شروع میشود که سوزان به همراه نامزد خود لاری که وکیل است به رستورانی رفتهاند. در رستوران زوج پیری نیز حضور دارند. پس از اینکه پیرمرد و پیرزن سوزان را میبینند، از او درخواست میکنند به دلیل شباهتی که به دختری مرده به نام ورونیکا دارد، به آنها کمک کند.
زوج پیر ادعا میکنند خواهر بزرگتر ورونیکا به دلیل مرگ ورونیکا دچار عذاب وجدان شده و به دلیل مشکل روانی که پیدا کرده، در گذشته زندگی میکند. آنها بر این باورند در صورتیکه ورونیکای ساختگی با خواهرش صحبت کند احتمالا وضع روحی و بیماری او بهتر میشود.
سوزان درخواست آنها را قبول میکند. زمانیکه سوزان به خانهی آنها میرود، زوج پیر لباس ورونیکا را به او میدهند تا بپوشد و خودشان نیز به مانند لوید و ندرا لباس میپوشند. لوید و ندرا در حقیقت والدین ورونیکا هستند و ورونیکا را به کشتن خواهرش به دلیل افشا کردن رابطه او با برادرش کوچکترش کنراد متهم میکنند. پس از مدتی دکتر خانوادگی آنها نیز برای بررسی مشکل ورونیکا وارد داستان میشود. با آمدن پزشک داستان اصلی شروع میشود، نقابها کنار میرود و جنایت آشکار میشود …
آیرا لوین، نویسندهی داستانهای دلهرهآور
آیرا لوین نویسنده و نمایشنامهنویس آمریکایی در سال 1929 متولد شد. عمدهی شهرت لوین به دلیل خلق آثار معمایی، تخیلی و هیجانانگیز همچون اتاق ورونیکا است. لوین کار خود را با نویسندگی شروع کرد و پس از آن بود که به نمایشنامهنویسی روی آورد. لوین تا 40 سال نویسندگیاش تنها 7 رمان منتشر کرد. «بوسهای پیش از مرگ»، «بچهی رزماری» و «پسران برزبل» از مشهورترین رمانهای او هستند.
«بچهی رزماری» مشهورترین اثر لوین است که «رومن پولانسکی» کارگردان برجستهی فرانسوی، در سال 1968 فیلمی براساس داستان آن ساخت. فیلم منجر به شهرت دو چندان اثر شد هرچند که لوین از این قضیه راضی نبود. او دربارهی فیلم «بچهی رزماری» میگوید: «از اینکه بچه رزماری منجر به جنگیر و طالع نحس شد احساس گناه میکنم یک نسل کامل با آنها رو در رو شدهاند و اعتقاد بیشتری به شیطان دارند. من شیطان را باور ندارم و فکر میکنم اگر اینهمه از این قبیل کتابها نبود، بنیادگرایی شدیدی که الان میبینیم به این شدت نبود.»
پس از داستاننویسی، لوین به نوشتن نمایشنامه روی آورد. او دربارهی گرایش خود به نمایشنامهنویسی مینویسد: «پدر و مادرم مرا به نیویورک بردند تا نمایشنامه 10 سرخپوست کوچک را ببینم. از همان موقع که مجسمهها یکی یکی از روی پیشبخاریها و بازیگران تکتک از روی صحنه غیب میشدند، من احساس کردم عاشق تئاتر شدهام که گیرا بود، میدرخشید و به حیرت وا میداشت. البته من کارم را به عنوان رماننویس شروع کرده بودم و حالا میخواستم نمایشنامه نویس باشم.»
آیرا لوین نمایشنامههایی هیجانانگیز، معمایی، کمدی و موزیکال را خلق کرده است. نمایشنامهی «دام مرگ» که در سال 1978 نوشته شد، به موفقیتی چشمگیر دست یافت و در بین نمایشنامههای معمایی رکوردار اجرا شد. اما برخلاف «دام مرگ»، نمایشنامهی دیگر لوپن به نام «گربهی لعنتی» تنها 8 بار اجرا شد درحالیکه نوشتن آن 10 سال طول کشید. از نمایشنامههای دیگر لوین میتوان به «زمانی برای سرهنگها نیست»، «انتخاب منتقدان» و «باغ دکتر کوک» اشاره کرد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.